loading...

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

استاد زنده‌یاد "عبدالعظیم شهرام"، شاعر پیشکسوت بروجرد و عضو سابق انجمن ادبی دانشوران بروجرد، و مدیر کتابفروشی شهرام، بود، که طی سال‌های گذشته، با خانواده در آمر...

بازدید : 1
سه شنبه 22 ارديبهشت 1404 زمان : 10:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

استاد زنده‌یاد "عبدالعظیم شهرام"، شاعر پیشکسوت بروجرد و عضو سابق انجمن ادبی دانشوران بروجرد، و مدیر کتابفروشی شهرام، بود، که طی سال‌های گذشته، با خانواده در آمریکا ساکن و زندگی می‌کرد.

عبدالعظیم شهرام

استاد زنده‌یاد "عبدالعظیم شهرام"، شاعر پیشکسوت بروجرد و عضو سابق انجمن ادبی دانشوران بروجرد، و مدیر کتابفروشی شهرام، بود، که طی سال‌های گذشته، با خانواده در آمریکا ساکن و زندگی می‌کرد.
وی، در سال ۱۳۰۸خورشیدی، در بروجرد دیده به‌جهان گشود، و پس از اخذ دیپلم متوسطه، به شغل خبرنگاری و نمایندگی مردم بروجرد در شهرداری پرداخت. وی یک مغازه‌ی کتابفروشی نیز در بروجرد داشت، که در زمانهای قدیم مرکز فروش کتاب‌های مختلف بود، آن کتابفروشی در خیابان پهلوی بروجرد (شهدا امروزی) قرار داشت.
همچنین ایشان از اعضای انجمن ادبی دانشوران بروجرد، در سال ۱۳۴۹خورشیدی، بود و در کنار استادانی همچون: حزین بروجردی، اصغرزاده، رضوی، نسیم بروجردی، مواهبی طباطبایی، اوستا، صابری و... در آن انجمن، شرکت فعال داشته است.
وی در روز یکشنبه هفده فروردین ماه ۱۴۰۴خورشیدی، غریبانه و در تنهایی و دور از وطن، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
انجمن را نقش یاران در به هم پیوستن است
نی پریشان کردن دل‌ها و یا بگسستن است
ما که آواره ز ملک و خاک اجدادی شدیم
باز کردن در به روی هم، شعار هر تن است
ای که عضو حلقه یاران و انسانی به جان
چشم بگشا این نه آئین خرد در بستن است
من غریب و تو غریب و اندراین ملک غریب
بهتر آن باشد که با هم در صفا بنشستن است
گر دلت پاک ز حرفی خسته و ازده شد
چاره آن دل، به آب مهربانی شستن است
در بیان هر کلامی‌لحظه‌ای اندیشه کن
غیر از این گر برگزینی موجب دلخستن است
گفت شهرام این سخن را و به گوش جان سپار
مصلحت باشد همین، ورنه ز خط بگذشتن است.

(۲)
چرا ای لاله همچون من فگاری
تو در فصل بهاران داغداری
دل من از دو رنگی داغدار است
تو بر دل داغ از دست که داری؟

(۳)
ندارم طاعتی اندر خور دوست
نه جان را تاب کیفر زان نکوخوست
در این آلودگی و شرمساری
امید من فقط بر رحمت اوست

(۴)
بنفشه بر لب جو چون دمیدی
در آن آیینه چون سر می‌کشیدی
بگو بهر خدا در روی امواج
امید نقش بر آبم ندیدی

(۵)
ای آینه گردان هنر، فر همایی
دیوانه عاشق‌کش بی‌چون و چرایی
ای زیور و زینت ز سر انگشت تو پیدا
خلاق هنر، خالق هر درد و دوایی.

گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

سرچشمه‌ها
- کتاب مشاهیر و مفاخر بروجرد، جلد سوم
- کتاب چهل شاعر بروجرد، جلد دوم
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
@Ahmadmoattari
و...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۲/۲۳

زانا کوردستانی

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید کننده امروز : 12
  • باردید دیروز : 27
  • بازدید کننده دیروز : 28
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 305
  • بازدید سال : 5685
  • بازدید کلی : 74159
  • کدهای اختصاصی