loading...

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

بازدید : 1
جمعه 11 بهمن 1403 زمان : 2:21

استاد "امید شیخ کریم" (به کُردی: ئومێد شیخ کریم) مشهور به "شیخ امید" شاعر کُرد زبان، زاده‌ی ۸ ژوئیه ۱۹۶۲ میلادی در سلیمانیه است.

◇■◇


(۱)
از دور به نظاره‌ام منشین،
چرا که فقط نوری کم سو از من خواهی دید.
ستاره‌ها هم
روشنایی خویش را دارند،
ولی اندازه‌ی شمعی پیکرم را گرم نخواهند کرد.
از غربت برایم نامه‌هایت را نفرست،
درست است که نامه‌هایت چشم روشنای من هستند،
اما اندازه‌ی به آغوش کشیدنت،
غم‌هایم را نمی‌زدایند...


(۲)
امشب که نزد تو آمدم،
نمی‌خواهم که قهوه‌ای گرم برایم بیاوری
احساس داغت را به من ببخشای،
تا که گرمم شود.
نمی‌گویم که چایی شیرین برایم بریزی،
نگاه عسلینت را،
در نگاه گرفته‌ام بریز،
تا که سرحال و بشاش شوم.
در گوش جانم،
لبخند سحرانگیزت را بزن،
تا انگبین شعر شود،
تا مرهم زخمم شود،
و لبخند، غم‌هایم را بزداید...


(۳)
روزگاری می‌گفتندم:
چرا چنین ساکتی؟!
اگر اینچنین ساکت باشی و حرفی نزنی،
به تو مشکوک خواهند شد و سرت را بر باد خواهی داد!
روزی دیگر گفتنم:
خفه شو!
اگر چنین وراجی کنی و ساکت نشوی،
زبانت را از حلقومت بیرون می‌کشند
و زبان سرخت، سر سبزت را بر باد خواهد داد.


(۴)
می‌گویند: اعتیاد بلایی‌ست خانمان‌سوز!
مرگ‌آور است،
هیچ‌کس توان خلاصی از آن را نیست.
هرکس به هر طریقی مبتلا شده است،
مرده است...
یکی با مزه‌اش،
یکی با رنگش،
یکی با بویش،
من هم با تو...


شعر: #امید_شیخ_کریم
ترجمه: #زانا_کوردستانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۱۱/۱۱

زانا کوردستانی

د برا اولین بار

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 18
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 32
  • بازدید کننده امروز : 32
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 61
  • بازدید ماه : 548
  • بازدید سال : 548
  • بازدید کلی : 69022
  • کدهای اختصاصی