loading...

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

Content extracted from http://mikhanehkolop.blog.ir/rss/?1744347039

بازدید : 439
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 0:24
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 677
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 0:24
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

اصول نشانه‌گذاری در زبان فارسی

منظور از نشانه‌گذاری به کاربردن علامت‌ها و نشانه‌هایی است که برای درست فهمیده شدن جملات در نوشته به کار برده می‌شود.

۱. ویرگول (،)
ویرگول نشانه مکثی کوتاه است.
موارد استفاده:
الف: در بین عبارت‌های غیر مستقل که با هم در حکم یک جمله کامل می‌باشد:
آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
ب: برای توضیح در مورد یک کلمه:
فردوسی، حماسه‌سرای بزرگ ایران، در سال ۳۲۹ هجری قمری به دنیا آمد.
ج: در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد:
علی، حسن، و احمد پسران او بودند.
د: در آدرس دادن:
تهران، شهریار، میدان امام.


۲. نقطه ویرگول (؛)
الف: برای جدا کردن جمله‌ها و عبارت‌های متعدد یک کلام طولانی که به ظاهر مستقل اما در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط می‌باشند:
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر؛ که این، دام زرق نهاده است.
ب: در جمله‌های توضیحی، پیش از کلماتی چون اما، زیرا، چرا که، یعنی، به عبارت دیگر، برای مثال و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله پیش از آن طولانی باشد.
مال و جاه هیچگاه نمی‌توانند آرامش بخش روان انسان باشند؛ چرا که تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابند.


۳. نقطه (.)
الف: در پایان جمله‌های کامل خبری:
عین القضاه، عارف بزرگ ایران، در سال ۵۲۵ شهید شد.
ب: بعد از حروف اختصاری:
سال ۳۲۲ ق.م.
ج: بعد از شماره ردیف:
۱. رضایت ۲. هدف


۴. دو نقطه (:)
الف: پی از نقل و قول مستقیم:
فرزاد گفت: "دیگر هیچوقت به آن خانه بر نمی‌گردم."
ب: پیش از بیان تفصیل مطلبی که قبلا خلاصه‌ای از آن گفته شده است:
آن سال برا من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاه‌ها پذیرفته شده بودم.
ج: بعد از واژه‌ای که معنی‌اش در برابرش نوشته شده باشد:
صیف: تابستان
د: بعد از حروف ابجد برای استفاده از ترتیب:
الف: مورد یک
ب: مورد دو


۵. گیومه (" ")
ابن نشانه برای آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است؛ یا برای مشخص‌تر کردن و برجسته نشان دادن کلمه یا اصطلاحی خاص به کار می‌رود.


۶. نشانه سوال (؟)
الف: برای نشان دادن پرسش.
به چه می‌اندیشی؟
ب: برای نشان داد تردید و ابهام، در داخل پرانتز به کار می‌رود:
طبق آمار غیر رسمی، جمعیت تهران از مرز ده میلیون نفر (؟) گذشته است.


۷. نشان تعجب (!)
در پایان جمله‌هایی می‌آید که بیان کنندهٔ یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است؛ از قبیل: "تعجب"، "تهدید"، "حسرت"، "آرزو" و...
چه عجب! عجب آدم ریاکاری!
وای بر من!
آهسته!


۸. خط فاصله (-)
الف: برای جدا کردن عبارت‌های توضیحی.
فردوسی -حماسه‌سرای بزرگ ایران- در سال ۳۲۹ ه.ق. به دنیا آمد.
ب: برای نشان مکالمه:
- الو!
- بله، بفرمایید!
- سلام
ج: به جای حرف اضافه تا و به بین تاریخ‌ها، اعداد و کلمات:
دهه ۱۳۵۰ - ۱۳۴۰
قطار تهران-مشهد


۹. سه نقطه (...)
برای نشان دادن کلمات و یا عبارات جمله‌های محذوف و یا افتادگی‌ها به کار می‌رود.
...به این دلیل بود که از ادامه این شیوه صرف نظر کردم.
میازار موری که...


۱۰. ستاره (*)
از این نشانه برای: ارجاع دادن به زیرنویس استفاده می‌شود.


۱۱. پرانتز یا دو هلال ( )
الف: به معنی "یا"و "یعنی" به کار می‌رود و یا برای توضیح بیشتر کلام:
شاهکار نظامی‌گنجوی (خسرو وشیرین) را باید به دقت خواند.
ب: وقتی که نویسنده بخواهد آگاهی‌های بیشتر (اطلاعات تکمیلی) به خواننده عرضه کند.
ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ه.ق) استاد کم‌نظیر نثر می‌باشد.


۱۲. قلاب [ ]
برای تصحیح متون کهن، الحاق احتمالی که از نسخه بدل‌ها و از سوی مصحح اضافه می‌شود در بین قلاب قرار می‌گیرد:
و این [راه مسلمانی] راه خدای توست.

۰ منبع:
- زبان و نگارش فارسی - دکتر احمد گیوی.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

بازدید : 461
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 0:24
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

#سرد:

فصل سردی است
نبودنِ تو،
همانند مرگ
بگذار مردم هی از سرما بگویند
مُرده که سردش نمی‌شود

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور
@ZanaKORDistani63
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

بازدید : 634
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

ابراهیم احمدی

شاعر و ادیب جوان کوردستانی "ابراهیم احمدی‌نیا" مشهور به "ابراهیم احمدی" فرزند "سید احمد" متولد سال ۱۳۵۴ "کامیاران" در کوردستان است. تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در زادگاهش "کامیاران"> ادامه داد. در سال ۱۳۷۳ کار شعر را بە شیوە جدی شروع کرد که دیری نپایید به عنوان یکی از شاعران جوان کورد در کوردستان ایران و عراق شناخته شد و آثارش در نشریات و روزنامه‌های ایران و اقلیم کوردستان منتشر و به چاپ رسید.
او عضو انجمن‌های ادبی کوردستان بود و از فعالان ادبی به مدت ۱۷ سال در حوزه شعر و ادبیات کوردی بود.
در جمعه ۵آبان ۱۳۹۶ در تهران دچار ایست قلبی شد و درگذشت.

نمونهٔ اشعار:

تا دڵەڕاوکەی کاشی ئاوی بم:

تا دڵەڕاوکەی کاشی ئاوی بم
لەتێکم بارانە
ئیتر قاڵاویش بڕبڕ قاوم کا
قاوم کا.
تەنگە لە بەرما ئەم کادرە
بریا ئەم دەسمە خامۆش کەین
ئەگەر بەردەوام بە تەقەڵبافەوە ئەڕژێ
/دیسان تا ئیتر
یافا کچێکە،خەریکە لایێکم ڕەش دەچێتەوە
«چۆن ئەم ڕیزە لە گلارە بژمێرم
ئێستا
خەونی گوڵێک ئەمبینێ
وا نەستەرەن
لە گلێنەی گشتیانا قاو ئەکا»
تا دڵەڕاوکەی کاشی ئاوی مە
ئەو ژنە ژنێکە.
چی کۆڵانە هیچ ئەیخوێنێ/نا
هیچ کۆڵانێ ناتخوێنێ.
با هەر بڵێن بۆ ؟
با، لە مشتێ ئاوا هەڵپێکین.
«تۆ.لە گەڵ تۆمە...
تکایە چاوت لەم وێنە داپۆشی
هێشتا هەناسەت ناوەڕۆکی دێڕێکە گردەڵە/یافا
ئەوەنە بانوو
دەبێ لە تاقچەوە دەس پێ کەی
ئێمە گشتمان درێژەی شیعرێکین
/بۆ خوا مەردم
ئەم دەسمە دابگرن
دەرەک لە کاشی
لە هەرچی ئاوی یە/وای
خەریکە دەگەینە ئەوپەڕی دێڕ
بۆ خوا
سەخڵەتە نغرۆبوون لە سپی دا
/ڕا مەکە بانوو...ڕاوەستە...ڕااا...بانوووو...
هاوشاری!‌هاتوو لە بەر شێوازی ئەم شیعرە
/بە دەگمەن
تووشم لە سپی نەبێتەوە
هاتوو لە بن ئێوارەدا نەستەرەن بن بگرێ
چۆن لە سەر کۆڵانا کووڕ ئەکەی؟
تا ڕەسمێ لە پرسیار بگۆڕین/نا
لە بان سەرتەوە ڕێکتر بە.
پێم سەیرە
چۆن لە گەڵ خۆتا هەڵ ئەکەی.
٭
باڵندە تەنیا باڵندەیێکە
لە دوای خۆم ڕەنگم کا
بەرد؛بارانە
شاعیریش هەر منم.
گەر لە پەناما هیچ گوڵێ نەڕچێ
/«ژینۆ»حەقایەتی وەختێکە
چی سوورە بەردەوام سپی بوون.
ئیتر تۆ مایتەوە و مشتێ لە ئاوی
نەستەرەن نا
بێتو دایکم لە هەوا بسڕینەوە
«ڕا»ی ئەو ماڵە ئەمگرێ
/بریا حەواڵەی کلدانێکت کەم
لە چەرمێنە تا ئێوارە بن بگری.
بڕوانە!
٭
کالسکە چاوێکە و لە چاوێکی ئەسپ ئەڕژێ
جل الخالق!
خەریکە «ئوستووا»لەتم کا
لەتێکمیش بارانە
بگرە قاڵاویش بڕبڕ قاوم کا
/بۆ خوا نەستەرەن لایێکم لێ بگرە
وای نەستەرەن بۆ خوا.
٭
دەنگ تەنیا دەنگێکە
نایێڵێ ئاوازێک لە بەرت مرم
حەقیقەتیش ئەو ساڵە وەک دەسمە
نە کەس دای ئەگرێ و
نە بێهوودە خامۆشە.
بەردەوام ئەترسم لە خڕەی تەقەڵباف
کوا بۆ داڕووخیان لە ڕووما دەروازە و.
کوا بۆ ئینسانێ
لەو پەڕی دێڕا
چرایێ سوور هەڵکا/یافا
شەرتە لە واژەی «ئیبراهیم»تا ئەوەندە دانیشم
یا هێڵەکان لە رووما ئەکرێنەوە
یا ئەوپەڕی: لە سنوورێکا بمنووسن
تەواو.

جمع‌آوری و نگارش: سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

بازدید : 301
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

دلــتــنــگــمــ...
مــثــل دخــتــرکــے
کــه در گــنــدم زار
بــادبــادکــش،
در آســمــان رهــا شــده و
مــنــتــظــر اســت کــه بــرگــردد...


#لیلا_طیبی(رها)
#هاشور_در_هاشور

بازدید : 780
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 19:23
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

رفتنت،
بل فاجعه بود
اتفاق که نه!
مثل خشکسالی‌های ممتد
مثلِ،،،
سوءتغذیه ی
درخت!.
وقتی که رفتی
دنیای من چهار دیواری شد
درانحصارِ تاریکی.
تو که رفتی
همه چیز دنیا عجیب شد
مثل آوار زده‌ایی که
لاشه‌اش را
از زیر خاک بیرون می‌کشد،
برای :
--خاک سپاری!


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

بازدید : 417
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 14:30
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

روانشناس‌اند بازوان تو!
وقتی به آغوشم می‌گیری...
                             ♡
آه !
چه زیبارام می‌شود
اسبِ سرکشِ خیالم!


#لیلا_طیبی(رها)
#هاشور

بازدید : 353
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 14:30
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

❆ جا مانده:

سالهاست رفته‌‌‌ای از کنارم
اما
تمامت جا مانده است
کنارِ من...


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_پریسکه
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

بازدید : 1146
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 14:30
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)


مسجد دانشگاه اسلامی

پژوهشگر:
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

* چکیــــــــــده:

مسجد پایگاه انسجام و یکپارچگی مسلمانان است و نماز جماعت و تشکیل صفوف به هم فشردهٔ نمازگزاران به خوبی بیانگر هماهنگی و انسجامی‌است که حضور در مسجد فراهم می‌آورد. در اینجاست که افراد نمازگزار همچون قطره‌های آب به یکدیگر می‌پیوندند تا دریایی از اتحاد را به نمایش در آورند.
همه در کنار یکدیگر، در برابر پروردگار یکتا، رو به سوی یک قبله می‌کنند و لب به حمد و ثنای آن یگانهٔ بی‌همتا می‌گشایند و هماهنگ با یکدیگر سرود توحید را زمزمه می‌کنند.
مسجد از دید عموم مسلمین، یک مکان مقدس و الهی برشمرده می‌شود و توهین، بی‌احترامی‌و بی‌حرمتی به آن در هر صورت بدون بخشش و امری ناشایست و گناهی نابخشودنی محسوب می‌شود. مسلمین و غیر مسلمین موظف به حفظ حرمت مسجد در هر حال هستند و این حرمت خود باعث پیدایش یک سری آداب و قوانین برای این مکان مقدس گشته است، از جمله اینکه: "مشرکان را نرسد که مساجد را تعمیر کنند." [آیهٔ 17 سورهٔ مبارکه توبه]. و از ورود مشرکین و کفار به این مکان مقدس جلوگیری می‌شود و از کمک آنها در بازسازی و ساخت مسجد منع شده اند؛ چنانچه قرآن مجید می‌فرماید: "و منحصرأ تعمیر مساجد خدا به دست کسانیست که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نمازهای پنجگانه را به پا دارند و زکات مال خود را بدهند و از غیر خدا نترسند..." [آیهٔ 18 سورهٔ مبارکه توبه].
همچنین قرآن کریم ، امر کرده که در مساجد جز عبدات خدا ، کسی دیگری را پرستش نکننند ؛ چون : "مساجد مخصوص خداست ، پس نباید با خدا ، احدی غیر او را پرستش کنید." [آیه‌ی 18 سوره‌ی مبارکه جن].


* کلماتــــ کلیدیــــــــــ

مسجد - اسلام - قرآن - مسلمان - پیامبر(ص) - نماز و...


* مقــدمهـــــــــ

«مساجد سنگرهای انقلاب اند، سنگرها را خالی مگذارید.»
– امام خمینی(ره) –

بنا به درخواست جمهوری اسلامی‌ایران؛ 21 آگوست برابر با 30 مرداد ماه، از سوی سازمان کنفرانس اسلامی‌به عنوان روزی جهانی مساجد نامگذاری شده است که متعاقب آن از این تاریخ، به مدت یک هفته؛ "هفتهٔ تکریم، تجلیل، اعزاز و اکرام مساجد" نامگذاری شده است.

21 آگوست مصادف است با به آتش کشیدن "مسجد الاقصی" توسط مزدوران رژیم صهیونیست اسرائیل.

مسجد که ریشهٔ آن – س ج د – است به معنای محل سجود و عبادت [1] می‌باشد و یک کلمهٔ اصلأ عربی است که در اصطلاح عامیانه، به محل جمع شدن و راز و نیاز کردن و نماز خواندن و عبادتگاه مسلمانان شیعی و سنی اطلاق می‌شود.

در قرآن مجید چهار مرتبه کلمه‌ی مسجد ، پنج مرتبه کلمه‌ی مساجد ، هشت مرتبه مسجد الحرام و یک مرتبه هم مسجد الاقصی ذکر شده است. [2].

در کتاب "زندگی حضرت محمد (ص) ، پیامبری که از نو باید شناخت" نوشته‌ی "ویر ژیل کئورگیو" نویسنده‌ی قرن بیستم فرانسه ؛ در فصل 33 می‌خوانیم که ابوبکر ؛ " در خانه‌ی خود مسجد کوچکی ساخت و به عبادت و قرائت قرآن پرداخت." بنابر قول این کتاب نخستین مسجد در تاریخ اسلام را ابوبکر در خانه‌ی خود در شهر مکه‌ی مکرمه در زمان قبل از مهاجرت پیامبر (ص) به مدینه‌ی منوره ساخت ؛ اما نخستین مسجد عمومی‌و بزرگ در اسلام را در سال 622 میلادی ، پیامبر اسلام (ص) به یاری علی (ع) ، حمزه‌ی سید الشهدا و ابوبکر در شهر قباء در نزدیکی شهر مدینه ساخت و آن بزرگوار ، نخستین نماز جمعه‌ی مسلمین را بعد از هجرت در آنجا برگزار کردند. [نقل از ابن هشام - 377]. این مسجد ابتدا به علت توافق بین مسلمین و یهود قبله اش در جهت بیت المقدس ، یعنی شهر مذهبی یهود و نصارا به فرمان پیامبر (ص) تعیین گشته بود ؛ اما بعدها دارای قبله‌ی دیگری شد به طرف شهر مکه‌ی مکرمه و خانه‌ی خدا ، قبله گاه واحد مسلمین جهان و بدین جهت به "مسجد ذوقبلتین" یا دو قبله موسوم شد.

پیامبر اسلام (ص) مکانی را پایه گذاری نمود که علاوه بر عهده دار بودن نقش روحانی و معنوی ، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت ؛ و به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی‌های برجسته‌‌‌ای برخوردار بود. در گذشته همه‌ی امور مسلمین در ابعاد مختلف ، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی ، عبادی ، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

پیامبر گرامی‌اسلام با ورود به مدینه نیز زمینی از "اسعد بن زراره" به قیمت ده دینار خریداری کردند [نقل از حمید الله - 628] و پایه‌ی ساخت مسجد را در آنجا بنا نهادند ؛ این زمین همان جایی بود که "القصوه" شتر پیامبر(ص) در آنجا ، جای گرفته بود و بنا به تصمیم پیامبر(ص) آنجا را برای ساخت مسجد انتخاب فرمودند و اینگونه اسلام با ورود خود به هر سرزمینی شروع به ساخت پایگاه دینی و معنوی و دانشگاه اسلامی‌خود ، یعنی "مسجد" همت می‌گماشت.

پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران خود می‌تواند موید نقش فرهنگی والا و غنی مساجد باشد ، چرا که در دوران حکومت پهلوی ، مساجد پایگاه اولیه‌ی خود را باز یافته و محل تجمع مسلمین انقلابی ، تبادل اطلاعات ، انسجام گروه‌های مبارز و انقلابی ، ایجاد تشکل‌ها و انجمن‌های اسلامی‌ف محل روشنگری و اطلاع رسانی و همچنین محل مبارزه با طاغوتیان در ابعاد مختلف بود. به این ترتیب می‌توان نتیجه‌ی این بهره گیری از محیط معنوی مساجد را پیروزی انقلاب اسلامی‌سال 1357 ، قلمداد نمود ؛ چرا که انقلاب اسلامی‌ایران یک معجزه بود ، و بی تردید این عظمت و بزرگی ، به واسطه‌ی برخورداری و همچنین بهره گیری مناسب از محیط معنوی مسجد است. از آن هنگام که ایرانیان دروازه‌های دلهای خود را به روی آیین اسلام ناب محمدی گشودند ، هنرمندان این مرز و بوم بسیار کوشیدند تا متعالی ترین گنه‌ی هنر خود را در ساخت و احداث بناهایی به کار گیرند که مأمن روح و دل و جان خسته‌ی آدمی‌است. آنها با نهادن خشت بر روی خشت و کاشی بر روی کاشی ، پله پله راه را برای معراج دلهای عاشق به سوی معشوق گشودند . آبی عرش را بر روی کاشی‌ها کشیدند و نقش و نگارهای را به نشانه‌ی شجره‌های روضه‌ی رضوان و ریاحین آنکه مأمن و سرای پرهیزگاران درست کردار است ، ترسیم کردند تا بهشتی کوچک بر روی زمین نقش بندد ؛ بهشتی که شاید نشان از دلتنگی اعقاب آدم(ع) دارد ؛ دلتنگی ناشی از تبعیدی از بهت برین که تنها با یک وسوسه رخ داد. حال آنکه در این بهشت کوچک می‌توان با یک دم یاد پروردگار دوباره به آن بهشت جاوید پیوست ؛ می‌توان با محمل عبادت و دعا از ثری به ثریا پر کشید ، و سرمست از باده‌ی وصل ، سبک و خالی شد و بار دیگر برای نبرد با مصائب زندگی آماده و مهیا گردید.

----------------------------- پا ورقی‌های مقدمه -------------------------------
[1] : فرهنگ لاروس عربی – فارسی ؛ جلد 2 تألیف دکتر خلیل جُرّ – ترجمه‌ی سید محمد طبیبیان – انتشارات امیر کبیر – تهران 1380 ؛ کلمه‌ی مسجد را به دو صورت آورده : 1) مَسجِد = عبادتگاه 2) مَسجَد = پیشانی که نشان سجده بر آن باقی مانده باشد. - : هر یک از اندام‌هایی که در هنگام سجده کردن با زمین تماس می‌گیرد. - : مسجد.

[2] : مسجد ذکر شده در آیات 129 و 131 سوره‌ی اعراف / 107 توبه / 17 اسرا ؛ مسجد الاقصی ذکر شده در آیه‌ی یک سوره‌ی اسرا ؛ مساجد ذکر شده در آیات 114 و 187 بقره / 17 و 18 توبه / 18 جن و مسجد الحرام ذکر شده در آیات 144 و 196 بقره / 7 و 19 توبه / یک اسرا / 25 حج و 25 و 27 فتح
* فصــل یکـــــــــ
- مسجد ، محور و رکن سازماندهی اجتماعیـــــــــــــــــــــــ

... «هر جامعه‌‌‌ای برای اداره‌ی خودش یک سازماندهی اجتماعی دارد. عده‌‌‌ای به شوراها می‌روند و عده‌‌‌ای دیگر به احزاب می‌روند ؛ بلاخره به یک طریقی این مردم را به هم پیوند می‌دهند تا پیوستگی اجتماعی حاصل بشود و بتوانند اداره کنند و جلو ببرند. آن رکن سازماندهی اجتماعی اسلام کجاست؟ من بر این باورم که آن رکن سازماندهی اجتماعی در اسلام عبارت است از مسجد.» [1]

«مسجد در هر محل باید مردم را جمع کند و به هم پیوند بدهد ، مساجد به هم پیوند بخورند ، جامعه در درون خودش با این حلقه‌ها منسجم و مرتبط بشود ؛ آن وقت ما می‌گوییم دولت برای عمران مساجد پول نگذارد ، اما برای بقیه پول بگذارد؟ من نمی‌دانم البته دولت نباید در اداره و محتوای مساجد دخالت بکند» ... [2]

... «دولت اسلامی‌نمی‌تواند نسبت به ترویج فرهنگ اسلامی‌بی تفاوت باشد. نمی‌تواند در مقابل عمران مساجد بی تفاوت باشد. معنایش این نیست که دولت اسلامی‌می‌خاهد در کار تحقیق ، تتبع و اجتهاد و ترویج فرهنگ اسلامی‌دخالت بکند معنایش این نیست که دولت اسلامی‌می‌خواهد مساجد و حوزه‌ها را دولتی بکند. اصلأ این یک حرف مغالطه آمیز و غلطی است که از ایتدا وسط انداختند و خزانه‌ی عمومی‌را از ساخت و عمران مساجد و ساخت پایگاه‌های تبلیغ و ترویج دین دور و جدا کردند. برای همه چیز سرمایه گذاری شد الا برای ترویج دین. متولی ترویج دین در بُعد نظری علما هستند و در بُعد عملی هم همه هستیم. همه برای اینکه رفتار هر مسلمانی در فرهنگ و اعتقادات تأثیر گذار است و تعیین کننده‌ی جهت گیری‌ها‌ی اجتماعی است.» [3 ]
«ما به حول و قوه‌ی الهی مصمیم آن مقداری که امکانات بودجه‌‌‌ای ما اجازه می‌دهد ، بسیاری از کارها را به داخل فعالیت‌های عمرانی و فرهنگی بیاوریم ؛ مثل بعضی از ساختمان‌های مدارس علمیه ، مثب برخی از مصلا‌ها و برخی مساجد. ما در تهران تقریبأ دو سال و نیم قبل که به شهرداری رفتیم ، من از قبل خبر داشتم. آمار دقیق تری گرفتیم. از قریب دو هزار مسجد ، بیش از 1800 مسجد حتی یک سرویس دستشویی و مستراح بهداشتی نداشتند که مردم بروند آنجا وضو بگیرند و نماز بخوانند ، چه برسد به سالن اجتماعات و سیستم‌های صوتی و تصویری و چیزهایی که امروز برای تبلیغ مورد نیاز است. این معنایش این نیست که امروز دولت می‌تواند این هزینه‌ها را تأمین بکند و تأمین کند ، اما اگر حسابی برای آن باز کنیم ، یک سال ، دو سال ، ده سال ، پانزده سال بعد می‌بینیم وضع عوض می‌شود» ... [4]
مسجد به عنوان محل انجام روزانه‌ی پنج بار نماز جماعت ، در اسلام و زندگی مسلمانان ، موقعیت پر اهمیتی پیدا کرده است. بدین سبب مانند دَیر راهبان و عزلتگاه بیکاران نیست ؛ زیرا که در اسلام ، رهبانیت وجود ندارد و پیامبر(ص) به "ابوذر" فرموده است : "به جهاد روی آور که رهبانیت امت من ، جهاد است." [روایت از ابن حبان و حاکم]
بخاری روایت می‌کند که حبشیان در مسجد پیامبر(ص) شمشیر بازی می‌کردند و پیامبر(ص) به آنها می‌نگریت ، گویا عُمر به خاطر تعصب و خشونتی که داشت ، چندان خوشش نیامد و خواست به طرف آنها سنگریزه پرتاب کند ، اما پیامبر(ص) فرمود : "عمر کاری نداشته باش!" ؛ علما از این حدیث برداشت کرده اند که ؛ مسجد محل امور اجتماعی مسلمانان است و هر کاری که برای دین و پیروان دین مفید باشد ؛ در آنجا روا می‌باشد و کافی است هر کاری که برای جامعه‌ی مسلمین اهمیت داشته باشد.
مسجد در زمان طلوع اسلام ، یک مرکز ملی برای تعلیم و تربیت ، کنگره‌‌‌ای محلی برای مشورت و همفکری و انجمنی برای کسب آشنایی و پیوند دوستی مسلمانان و آموزشگاهی برای رورش عملی اساسی بود.


--------------------------- پا ورقی‌های فصل یک -------------------------------
[1] : قسمتی از سخنرانی محمود احمدی نژاد در اجلاس مشترک حوزه‌ی علمیه و علمای بلاد در تاریخ 6/7/1384 .
[ 2 ] ؛ [3 ] و [4] : قسمت‌های از سخنرانی محمود احمدی نژاد با علما و روحانیون استان ایلام در تاریخ 9/9/1384 .
* فصــل دو
- مسجد چگونه جایگاهی استــــــــــــــــــــــــــــــــ؟!

الف : مسجد ، یک آموزشگاه دینی است :

زیرا هیچ آموزشگاه مردمی‌همچون مسجد نیست که همگان را در شب و روز و تابستان و زمستان در برگیرد و هیچ شاگردی از پیر و جوان را باز پس نمی‌راند و هیچ تشریفات و هزینه و قید و بندی ندارد.

هیچ دانشگاهی همچون مسجد اصول اعتقادی و تکالیف عبادی و ارزش‌های اخلاقی و آداب نیک و شیوه‌ی معاوملات را آموزش نمی‌دهد و حلقه‌های علمی‌پر از رحمت و برکتی را تشکیل نمی‌دهد و آرامش نمی‌بخشد و به وسیله‌ی ملائکه احاطه نشده است.

جلسات علمی‌مساجد منحصر به علوم دینی خالص نبوده و تمام موضوعات مربوط به عقل و اندیشه‌ی اسلامی‌از قبیل معارف ادبی و انسانی را نیز شامل می‌گردد. کدامیک از ما می‌تواند ارزش‌های علمی‌مسجد جامع الازهر در مصر ، مسجد جامع قرویین در مراکش ، مسجد بلال در تهران و مسجد جامع زیتونیه‌ی تونس و خدمات علمی‌و فرهنگی این مساجد یا دانشگاه‌ها در قرون متمادی را انکار می‌کند؟!

ب : مسجد ، کنگره‌ی دائمی‌است :

زیرا هیچ مجلس ملی با این مسجد که نمایندگانش "توبه گران ، عبادت پیشگان ، ستایشگران ، راه پویان ، راکعان و ساجدان ، امر به معروف و نهی منکر کنندگان و نگهبانان حدود خدا" [قسمتی از آیه‌ی 112 سوره‌ی مبارکه‌ی توبه] هستند ؛ برابری نمی‌تواند کند.

مجلس و کنگره‌‌‌ای که زمامداران ، در آن سیاست خود را عرضه و روش خود را معین می‌کنند و ملت ، بدون ترس و فشاری ، با آنان مقابله و گفتگو می‌کنند! در حالی که کنگره اش روزانه پنج بار منعقد می‌شود و هیچگاه به عنوان تعطیلی یا مرخصی بسته نمی‌شود.

پ : مسجد ، یک انجمن است :

زیرا هیچ انجمن یا مجمعی همچون مسجد نمی‌تواند در هر نماز ، خلاصه‌‌‌ای از مردم یک محله و در هر جمعه ، برگزیده‌‌‌ای از تمامی‌منطقه یا شهر را گرد هم آورد. اسلام است که مردم را به نماز جماعت فرا خوانده و آنرا 27 درجه از نماز فردی برتر شمرده است.

اسلام فرزندان خود را به جماعت فرا خوانده است تا به یکدیگر آشنا شوند و بیگانه نباشند ، به همدیگر نزدیک شوند و دور نباشند ، نشبت به هم محبت ورزند و کینه نداشته باشند و در جبهه‌ی واحدی قرار گیرند و کشمکش ننمایند.

گذشتگان ما ، ارزش مسجد را – به عنوان انجمنی فراگیر – شناخته بودند و بدین جهت پیمان‌های ازدواج خود را به منظور امتثال به حدیث "نکاح را آشکار نمایید و در مساجد منعقد کنید و برای آن دف بزنید." [1] در مساجد برگزار می‌نمودند.

اگر مسلمانان امروز هم از این کار پیشینیان خود سرمشق گیرند ، در هزینه‌های بسیار گزافی که در محافل پر زرق و برق هدر می‌رود و ثروت خای زیادی که در جهت خودنمایی و چشم و همچشمی‌مصرف می‌شود ، صرفه جویی خواهند کرد.

ت : مسجد ، مرکز تربیت عملی است :

مسجد کشتزاری است که تعالیم نظری دین ، در محدوده‌ی آن مورد آزمایش قرار می‌گیرند و اصول انسانی آن ، آماده‌ی اجرا می‌شوند.

یکی از برتری‌های اسلام نسبت به سایر ادیان ، این است که اصول خود را به صورت یک امر ذهنی مجرد یا حرف محض در سر یا زبان قرار نداده است ، بلکه آن اصول را به صورتی ناگسستنی به زندگی و نظم برنامه‌ی روزانه‌ی فرد مسلمان پیوند داده است. بنابراین آزادی ، برادری و برابری اسلامی‌را که 12 قرن پیش از انقلاب کبیر فرانسه مطرح گردیدند ، در مساجد به شکل حقایق علمی‌و حقیقی که بدون سر و صدا و حرف زیاد نمایانگر خویش هستند ، مشاهده می‌کنیم :

1) آزادی :

کدام آزادی از آزدی نمازگزار در مسجد ، بالاتر است؟ او از هر بندگی جز بندگی خدا آزاد است و تنها برای او رکوع و سجود می‌کند و فقط در برابر او تواضع و خشوع نشان می‌دهد.

اما درباره‌ی آزادی عقیده و ارزیابی و انتقاد ، همین بس که هرگاه امام در گفتار یا کرداری در ضمن نماز اشتباه کند ، نماز گزارانی که پشت سر او هستند ، موظف به اصلاح خطا و اشتباه و راهنمایی او می‌باشند و این مورد برای پیر و جوان و مرد و زن یکسان است. همینطور وقتی که ناطق بر منبر می‌رود ، نمی‌تواند همچون دیکتاتوری نظریات خود را بر مردم تحمیل کند ، بلکه مردم نیز در مسئولیت او سهیم اند و در صورت غفلت ، می‌باید تذکرش بدهند و اگر فراموش کرد ، به خاطرش بیاورند و در صورت انحراف از راه راست ، هدایتش کنند ؛ هر چند که ناطق مزبور "ولی امر مسلمین" باشد.

روزی حضرت عمر فاروق خلیفه‌ی دوم مسلمین ، تصمیم گرفت که حدی برای مهریه قرار دهد و این موضوع را در مسجد اعلام نمود ؛ زنی به مخالفت او برخاست و گفت : "چه طور این کار را می‌کنی در حالی که خداوند فرموده است ؛ هرگاه خواستید همسری به جای همسر قبلی انتخاب کنید و به یکی از‌‌ان‌دو مبلغی دادید ، چیزی از آن پس نگیرید ، آیا می‌خواهید با ارتکاب بهتان و گناه آشکار ، بازستانید؟!" [آیه 20 سوره نساء]

عمر واکنشی جز انصراف از عقیده‌ی خویش نشان نداد و با صراحت گفت : "این زن درست گفت و عمر اشتباه کرد!"[2]

2) برادری :

درباره‌ی برادری همین قدر کافی است که مسجد ، اهالی محل را همه روزه پنج بار گرد هم می‌آورد و بدین ترتیب ، بده‌ها به هم می‌خورند و چهره‌ها با هم آشنا می‌گردند و دست‌ها را در هم می‌فشرند و زبان‌ها با یکدیگر زمزمه می‌کنند و دل‌ها با هم انس می‌گیرند و افراد به وحدت هدف و روش ، دست می‌یبایند. کدام وحدتی از وحدت نمازگزاران در جماعت که پشت سر شخص واحدی می‌ایستند و خدای واحدی را می‌خوانند و کتاب واحدی را قرائت می‌کنند و ذکر واحدی را گفتمان می‌کنند و به سوی قبله‌ی واحدی روی می‌کنند و کارهای یکسانی از قبیل قیام و رکوع و سجود ، انجام می‌دهند ؛ کامل تر و عمیق تر است؟!

این وحدتی است در نگرش ، اندیشه ، هدف ، جهت ، حرف و عمل ، وحدتی که مظهر و نمایانگر محتوای این آیه می‌باشد : "براستی که مومنان برادرند." [آیه 10 سوره حجرات]

کدام تصویری جالبتر از منظره‌ی مسجد حضرت رسول (ص) در مدینه است که نژادهای گوناگون غیر عرب همچون صهیب رومی‌، سلمان فارسی ، بلال حبشی را در دامن خود گرفته است.

3) برابری :

کدام برابری و مساواتی از مساوات موجود در صفوف به هم فشرده‌ی جماعت در مسجد ، واضح تر و نمایان تر است؟ فرمانروا در کنار نگهبان ، توانگر در مجاورت تهیدست ، ارباب پیوسته به رعیت و دانشمند در کنار کارگر و کشاورز !.

قانونی برای مسجد وجود ندارد که صف اول را به وزیران و صف دوم را به وکیلان و سومی‌را به مدیران یا مالکان بزرگ اختصاص دهد ، همگان مثل دندانه‌های شانه برابرند ، بنابراین هر کس زودتر به مسجد آمد ، با هر منزلت و کاری که دارد ، در صفوف جلو جای می‌گیرد.

"علامه محمد اقبال لاهوری" اندیشمند بزرگ پاکستانی می‌گوید : "تعیین قبله‌ی واحد برای نماز مسلمان‌ها ، به منظور تقویت و حفظ وحدت نظر عموم بوده است و شکل کلی آن ، به احساس مساوات اجتماعی و تحکیم پیوندهای آن ، تحقق می‌بخشد ؛ تا آنجا که می‌خواهد بینش طبقاتی یا نظریه‌ی برتری قومی‌نسبت به قومی‌دیگر را از میان بردارد" [3]

"دکتر یوسف قرضاوی"[4] محقق مسلمان مصری می‌گوید : "در مسجد امتیازات و تبعیضات مقامی‌، مالی ، نژادی و رنگی ناپدید می‌شوند و تمام محیط آن ، از هوای پاک برادری ، برابری و محبت آکنده است. این ، نعمت بزرگی است که آدمی‌روزانه ؛ در میان دنیای تیره از جنگ و جدال ، پنج بار از وجود دوستی و آرامش کامل بهره مند گردد و در حالی که تفاوت و اختلاف ، خصیصه‌‌‌ای معمولی به شمار می‌رود ، از فضای مساوات برخوردار شود و در میان شعله‌های کینه و درگیری‌ها و دشمنی‌های بیشمار زندگی روزمره ، در محیطی سرشار از محبت قرار گیرد."

بسیاری از مستشرقین نتوانسته اند از اظهار شگفتی نسبت به نماز جماعت که وجه تمایز اسلام و الهام بخش والاترین اصول انسانی و اجتماعی مسلمانان که غیر مسلمانان تا قرن بیستم از آن بی اطلاع بوده اند ، می‌باشد.

"رنان" فیلسوف فرانسوی اظهار داشته است : "من به هیچ مسجدی از مساجد مسلمانان داخل نمی‌شوم مگر آنکه احساس خشوع و حسرت از اینکه مسلمان نیستم ، به من دست می‌دهد."[5]

----------------------------- پا ورقی‌های فصل دو -------------------------------
[1] : در کشف الخفاء آمده است : این را ترمذی از عایشه همسر پیامبر (ص) روایت کرده ولی ضعیف دانسته است ، اما شواهدی دارد که شاید خوب باشد. ج یک ، ص 145.
ادامه...


[2] : برگرفته از کتاب العباده فی الاسلام اثر دکتر یوسف قرضاوی ، ترجمه‌ی محمد ستاری خرقانی. تهران . نشر احسان . چاپ سوم 1379 ش.
[3] : از کتاب تجدید التفکیر الدینی فی الاسلام اقبال ، ترجمه‌ی عربی از عباس محمود ، ص 108.
[4] : دکتر یوسف عبدالله القرضاوی در سال 1926 میلادی در روستای الکبرای استان عربی مصر متولد شد. در 10 سالگی حافظ قرآن شد. وی از اعضای فعال اخوان المسلمین مصر بود و از اوبیش از 45 اثر به جای مانده است.
[5] : از کتاب الدعوه الی الاسلام ترجمه‌ی عربی حسن ابراهیم حسن و همکارش.
* فصـــل سهــــــــ
- حضور در مسجـــــــــــد ...

آنهـا کـه بـه سر در طلب کعبه دویـدند چون عاقبت الامر بــه مقصود رسیدند
از سنـگ یکـی خانـه‌ی اعلای معظم انــدر وسط وادی بـی زرع بدیــدند
رفتند در آن خانــه کـه بینند خـدا را بسیـــار بجستـنــد خـــدا را و ندیدند
چون معتکف خــانه شدند از سرِ تکلیف ناگــاه خطابی ، هم از آن خانــه شنیدند
کای خانه پرستان چه پرستید گِـل و سنگ آن خانــه پرستید کــه پاکــان طلبیدند
آن خانه ، دل و خانه‌ی خدای واحد مطلق خرم دل آنها ، که در آن خانـــه خزیدند. [1]

مسجد آن مأمن سالکان وادی معرفت و مخزن الاسرار الصلوه ؛ دیر زمانی است که جایگاهی مناسب در میان نسل جوان و مردم را دیگر دارا نیست و همچو اعماق اقیانوس همچنان ناشناخته و پیمودنی است ، در جامعه‌ی ما فصل مهمی‌باید در معرفی و بازشناسی مسجد به عنوان یک پایگاه مهم دینی و دانشگاه جامعه‌ی مسلمین ، در همه‌ی سطوح گشوده شود. رسانه‌ها و به خصوص صدا و سیما با شیوه‌های گوناگون مسجد ، حضور در آن و نماز را معرفی و یاد آوری کنند ؛ طوری که جامعه باید مسجد را به عنوان مکان و منبع قدرتی لایزال بدانند و در برابر جبهه‌ی فساد و بی عدالتی و کجروی که امروز بشریت و مدنیت را تهدید می‌کند از پایگاه و سنگر مسجد نیرو بگیرند.

مسجد باید همچو اوایل انقلاب اسلامی‌تبدیل به میدان مبارزه و تکیه گاه مستحکمی‌چه برای ذکر خدا و مبارزه با دشمنان و یک مکان امیدوار و اعتماد ساز برای نسل جوان که در این برهه از زمان بیش از پیش محتاج به درک معرفت و شناخت و عرفان الهی و معنویت هستند ؛ تبدیل گردد ، با توجه به سخنان مقام معظم رهبری که فرمودند : "باید مساجد و نمازخانه‌ها پاکیزه و مرتب و رغبت انگیز باشد. نماز در وقت فضیلت و به جماعت گذارده شود. در هر محیطی ، برجستگان و بزرگان آن بر دیگران پیشقدم شوند و عملا اعتنا به نماز را به دیگران بیاموزند و خلاصه در همه جا حرکت به سمت نماز – و مسجد – و شتافتن به نماز محسوس باشد." [2]

متأسفانه در زمان حال اکثرأ مساجد در غربت و تنهایی کاملأ محسوس قرار گرفته اند که گاهأ تعداد نمازگزاران این مساجد که با پول و هزینه‌های بیت المال به بهترین شکل بنا گشته اند و بسیار زیبا و جذاب ، پاک و مرتب گشته اند به شمارا نگشتان دست آدمی‌هم نمی‌رسد ؛ لازم به ذکر است که در حدیث آمده که : "زمانی فرا خواهد رسد که مساجد دارای تجملات فراوان می‌گردند ولی از جمعیت خالی" –همانا این زمان ما-!

بر سر آتش دل سوختم و دود نکرد آب بر آتش دل ریختـــم و سود نکــرد
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزیش بجز وصل تو خشنود نکرد. [3]

" همه می‌دانید که چقدر به ادای نماز جماعت تأکید شده است . اگر نماز را در مسجد و به جماعت بخوانیم ، ثواب بسیاری دارد و روی این سهم به مسلمانان توجه داده شده است. حال کسانی هستند که بنا به شرایط و مسائلی نتوانند به مساجد رفته و نماز به جا آورند ؛ حساب این عده جدا می‌باشد. اما آنهایی که جهت حضور در مساجد و بر پا کردن نماز جماعت ، مشکل و مسأله‌‌‌ای ندارند ، خوب است به این مهم اهتمام ورزند. این عده سعی کنند در مساجد محل شان حضور یابند. معمور بودن مساجد ، بهترین زینت و پشتوانه‌ی حیات اجتماعی و اسلامی‌جامعه است. همه‌ی خیر و برکات انقلاب اسلامی‌را از مساجد داریم. از دیگر ویژگی‌های ادای نماز جماعت در مساجد ، دید و بازدید و معاشرت با یکدیگر است. از این طریق است که می‌توان ناظر رفتارهای اجتماعی در جامعه بود. با همسایه‌ها ملاقات می‌کنید ، مبادله‌ی امکانات صورت می‌گیرد ؛ مشکلات مردم حل می‌شود ؛ آدمی‌که دوبار در طول شبانه روز در مسجد حاضر بشود و با مسائل محل خود آشنا شود ، آثار اجتماعی بسیار فراوانی را در پی دارد. افرادی ک با روحیه و با نیت خیری در مسجد حاضر می‌شوند ، می‌توانند سر منشأء ثمرات بسیاری باشند و بالاتر از آن ، حضور در مراسم نماز جمعه‌هاست . در جریان انقلاب و جمهوری اسلامی‌آشکار شد که نماز جمعه ، عمود اجتماعی انقلاب ما می‌باشد." [4]

امروزه در مملکت اسلامی‌و شیعی ایران ، متأسفانه نماز و حضور در مساجد و هیأت‌های مذهبی ضایع و بی حجابی و هجمه‌های فرهنگی آغاز می‌شود.
آرزویمان این است که به جایی برسیم که همانطور که خداوند به ما نعمت ولایت داده ، آن چیزهایی را که نداریم یا کم داریم جبران شود ، خصوصأ اینکه نمازهایمان مخصوص مساجد باشد ، و همه جا مسجد باشد.

آرزویمان این است که با بلند شدن صدای اذان مسجد ، بازارهایمان تعطیل شود .

آرزویمان این است که هنگام نماز « صنعوا الی ذکر الله » [5] باشیم ؛ در اهمیت حضور در مسجد همین که پیرمردی نزد پیامبر اسلام (ص) رفت و گفت : "یا رسول الله ، کورم و نمی‌توانم به مسجد بیایم" ؛ پیامبر (ص) فرمودند : "از خانه تا مسجد طنابی ببند."

به هر حال امیدوارم نسبت به مسجد و نماز یک غیرتی داشته باشیم ، یعنی وقتی دیدیم مسجد خلوت است ، فشار خونمان بالا بیاید و اینکه رهبر انقلاب اسلامی‌فرمودند : "نماز را در مساجد و به جماعت بخوانید".

«یک روز رسول اکرم (ص) دیدند نماز صبح حضرت علی (ع) نیست. خودشان رفتند و در خانه را زدند و فرمودند : "فاطمه جان! چرا علی به نماز نیامد؟" ؛ دختر گرامی‌پیامبر ، عرض داشت : "پدر جان! ایشان تا صبح احیاء داشتند. صبح چشمشان سوخت ، نماز را فرادی خواند و خوابید" ؛ پیامبر (ص) فرمود : "سلام مرا به علی برسان و بگو شب تا صبح بخواب ولی صبح بیایی مسجد ، بهتر از این است که شب تا صبح را احیاء بگیری و صبح نماز را فرادی بخوانی"»[6]

پایان – آذر 1385


--------------------------- پا ورقی‌های فصل سه ------------------------------
[1] : از دیوان شاه نعمت الله ولی (ره).
[2] : قسمتی از پیام آیت الله خامنه‌‌‌ای به سمینار نماز – مورخ 16/7/1370 خورشیدی.
[3] : شعری از مولانا.
[4] : قسمتی از خطبه‌ی اول نماز جمعه‌ی شهر تهران ، مورخ 19/7/1370 خورشیدی ، ایراد شده توسط آیت الله‌هاشمی‌رفسنجانی.
[5] : آیه‌ی یک سوره‌ی مبارکه‌ی جمعه.
[6] : قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی ، مورخ شهریور ماه 1371 خورشیدی در شهر مشهد.
--------------------------------- منابع تکمیلی ----------------------------------
1- قرآن کریم / ترجمه‌ی الهی قمشه‌‌‌ای . تهران ؛ انتشارات ارم ، 1383ش
2- عبادت در اسلام / تألیف یوسف قرضاوی ؛ ترجمه‌ی محمد ستاری خرقانی . تهران ؛ نشر احسان ، 1378 ش
3- نماز نشانه‌ی حکومت صالحان / مجموعه‌ی مقالات ارائه شده در سمینار نماز مشهد ؛ سال 1370 ش . تهران ؛ نشر ستاد اقامه نماز ، 1371 ش
4- متن کامل زندگی حضرت محمد(ص) – پیامبری که از نو باید شناخت / تألیف ویرژیل کئورگیر ، ترجمه‌ی مهرداد صمدی . تهران ؛ انتشارات دیا ، 1343 ش
5 – سایت دفتر ریاست جمهوری ایران.

بازدید : 386
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 2:39
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

اقبال لاهوری
شاعر ملی پاکستان

محمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال (۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت تا ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ لاهور) شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود که اشعار زیادی نیز به زبان‌های فارسی و اردو سروده‌ است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به‌طور رسمی‌«شاعر ملی» خوانده می‌شود.

اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. «محمد رفیق» پدر بزرگ اقبال، یکی از ساکنان روستای «لوهار» بود که به اتفاق ۳ برادرش از «کشمیر» زادگاه آبا و اجدادی خویش هجرت کرد و در شهر سیالکوت هند اقامت گزید. «نور محمد» پدر اقبال که در زمان تولد فرزندش در شهر سیالکوت مشغول امور بازرگانی بود، به جهت علاقه شدیدی که به اسلام داشت فرد بسیار متدینی شناخته می‌شد. اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در کالج میسیونری اسکاتلند (Scotch Mission Collegee) گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد. وی پس از آن از دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه گرفت.
اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با با ادوارد براون و رینولد نیکلسون مراودات علمی‌داشت.
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی‌بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌ بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
در سال ۱۹۳۳ دولت افغانستان از اقبال دعوت کرد که برای مشاوره در تجدید سازمان دانشگاه کابل به این کشور سفر کند. اقبال که برای مردم و دولت افغانستان به خاطر به دست آوردن استقلال کشور خود و آزادی از زیر یوغ استعمار انگلیس احترام خاصی قائل بود، این دعوت را پذیرفت و به شهر‌های مختلف افغانستان سفر کرد و در شهر غزنی بر مزار «سلطان محمود غزنوی» اشک ریخت.

اقبال همواره کوشیده‌است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ از این رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمار شدهٔ اسلامی‌پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان و اندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
اقبال علاقه‌ای خاص به مولانا داشت. دلبستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می‌شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس تبریزی مجذوب کرده‌است:

به کام خود دگر آن کهنه می‌ریز که با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال‌الدّین رومی به دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشنائی وصال او زبان‌دان جدائی
جمال عشق گیرد از نی او نصیبی از جلال کبریائی
به‌روی من در دل بازکردند ز خاک من جهانی ساز کردند
ز فیض او گرفتم اعتباری که با من ماه و انجم ساز کردند
خودی تا گشت مهجور خدائی به فقر آموخت آداب گدائی
ز چشم مست رومی‌وام‌کردم سروری از مقام کبریائی

در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‌شود ولی باور عمومی‌بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیف‌ترند و الهام‌بخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.

نالهٔ یتیم نخستین اثر اقبال بود. وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به‌طور کلی عبارت‌اند از:
علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب دربارهٔ اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور. - تاریخ هند. - اسرار خودی (منظوم، فارسی) - رموز بیخودی (منظوم، فارسی) - پیام مشرق (منظوم، فارسی) - بانگ درا (منظوم، اردو) - زبور عجم (منظوم، فارسی) - جاویدنامه (منظوم، فارسی) - پس چه باید کرد‌‌‌ای اقوام شرق (منظوم، فارسی) - احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی) - توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی) - مثنوی مسافر - بال جبرئیل - ضرب کلیم - ارمغان حجاز - یادداشت‌های پراکنده - حقیقت و حیرت: مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشه‌های برگسون.
مهمترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام (ترجمهٔ فارسی توسط محمد مسعود نوروزی) است که از ۷ فصل با نام‌های زیر تشکیل شده‌است:
فصل ۱: «دانش و تجربه دینی»
فصل ۲: «آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربه دینی»
فصل ۳: «تصور خدا و معنای نیایش»
فصل ۴: «خودانسانی:آزادی و جاودانگی اش»
فصل ۵: «روح فرهنگ اسلامی»
فصل ۶: «اصل حرکت در ساختار اسلام»
فصل ۷: «آیا دین امکان‌پذیر است؟»

کتاب «سخنرانی‌ها، مقالات و نامه‌های علامه اقبال» اثری است که از انگلیسی در سال ۱۳۹۴ ش به فارسی در ۴۵۰ صفحه توسط محمد مسعود نوروزی ترجمه شده‌است. مقالات این کتاب عبارتند از: وحدت وجود از نگاه جیلانی، تثلیث مسیحی، دیدگاه اسلام دربارهٔ جهان و انسان، اصل برابری و نفی برده داری در اسلام، دموکراسی آرمان سیاسی اسلام، تئوری سلطنت انتخابی، نیچه و مولوی، رد حق‌الهی برای حکومت، فلسفه مگ تاگارت، معاد جسمانی، مقام زن در شرق، اسلام و قادیانیسم، پاسخی به نهرو دربارهٔ ارتداد، و… که شامل مصاحبه‌ها و نطق‌های سیاسی اقبال در مجلس نمایندگان نیز هست.

بیماری کلیه در سال ۱۹۲۴ به سراغ اقبال آمد، اما طبیب مشهور هندی حکیم «عبدالوهاب انصاری» اقبال را معالجه کرد و حدود ۱۰ سال دیگر اقبال از سلامتی برخوردار بود، ولی از سال ۱۹۳۴ به بیماری‌های مختلفی مثل کم‌شنوایی و کم‌بینی چشم دچار شد و به تدریج دچار کسالت ممتدی شد و سر انجام در ۲۱ آوریل ۱۹۳۸ در سن ۶۶ سالگی از دنیا رفت و پیکرش در جوار «مسجد پادشاهی لاهور» به خاک سپرده شد.

اقبال نیم ساعت قبل از مرگ این ابیات را سرود:

سرور رفته باز آید که ناید نسیمی‌از حجاز آید که ناید
سر آمد روزگار این فقیری دگر دانای راز آید که ناید

نمونه‌هایی از اشعار اقبال:

(۱)
آنچه از خاک تو رُست‌‌‌ای مرد حرّ آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند خود گلیم خویش را بافیده‌اند
ای امین دولت تهذیب و دین آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن واستان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو مؤمن خود، کافر افرنگ شو
رشتهٔ سود و زیان در دست توست آبروی خاوران در دست توست
اهل حق را زندگی از قوّت است قوّت هر ملّت از جمعیت است
دانی از افرنگ و از کار فرنگ تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو می‌دانی حسابش را درست از حریرش نرمتر، کرباس توست
بوریای خود به قالینش مده بیدق خود را به فرزینش مده
هوشمندی از خُم او مِی نخورد هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد


(۲)
نهنگی بچه خود را چه خوش گفت به دین ما حرام آمد کرانه
به موج آویز و از ساحل بپرهیز همه دریاست ما را آشیانه


(۳)
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در خمیر زندگی اندیشه‌ام تا به دست آورده‌ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت ریختم طرح حرم در کافرستان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق پاره لعلی که دارم از بدخشان شما
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید‌‌‌ای پیکران آب و گل آتشی در سینه دارم از نیاکان شما


(۴)
دیوانه و دلبسته‌ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش!


جمع‌آوری و نگارش: سعید فلاحی (زانا کوردستانی)


منابع:

- رادفر، ابوالقاسم، گزیده اشعار فارسی اقبال لاهوری، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹۹خ، صص۱۲–۱۴۴.
- کیفی، زینت، سیمای علامه اقبال لاهوری در آثار دکتر آنه‌ماری شیمل، فصلنامهٔ «نقد و تحقیق»، شاپا: ۲۵۶۳–۲۴۵۴، مدیر و سردبیر: سید نقی عباس (کیفی)، جلد ۱، شماره ۱، صص ۶۷–۵۸، دهلی نو، ۲۰۱۵م.
- دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا.

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 7
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 5
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 1212
  • بازدید سال : 4927
  • بازدید کلی : 73401
  • کدهای اختصاصی